هنوز خاطره ناگوار خشم طبیعت ۱۴ سال پیش بم و چندین زلزله بعد از آن در نقاط مختلف کشور را در ذهن داشتیم که خبر زلزله کرمانشاه و سر پلذهاب دلمان را لرزاند و چشمانمان را به اشک نشاند. عدهای از هموطنانمان را از دست دادیم و تعدادی هم مجروح شدند، اما آن چه بیش از همه آزارمان میداد این واقعیت بود که اگر از زلزلههای پیش درس گرفته بودیم این حادثه تا به این حد غمبار نمیشد. گویا زلزلهای با شدت بالاتر لازم است تا برخی وجدانهای خفته به جای ساخت و پاخت به ساخت و ساز بپردازند.
از آن جا که سرزمین پهناورمان روی گسلهای متعددی بنا شده، بدیهی است که وقوع زلزله طبیعی است. از وقوع زلزله بوئین زهرا تاکنون بیش از نیم قرن میگذرد. طی این مدت با توجه به پیشرفت علمی برای مقابله با آسیبهای این پدیده طبیعی که موجب شد در کشورهایی همچون ژاپن آمار تلفات جانی و مالی کاهش چشمگیری داشته باشد؛ چرا در کشور ما هنوز سازههایی ضد زلزله ساخته نشده و آسیبهای جانی و مالی و روحی زلزله همچنان ادامه دارد؟ چرا از علم روز در ساختمانسازی بهره گرفته نمیشود؟ چرا با پیمانکارها و مهندسین متخلفی که قواعد اولیه ساخت و ساز را رعایت نمیکنند برخورد جدی و علنی صورت نمیگیرد؟ چرا اداره امور به اهالی فن واگذار نمیشود؟ و چراهای بسیاری که پاسخ روشن و واضح به آن از جمله مطالبات به حق مردم است.
اکنون که زلزله اتفاق افتاده هم مدیریت بحران درستی نداریم. البته ناگفته نماند که در این مهم فقط یک ارگان به تنهایی نقش ندارد، چندین و چند سازمان در کنار رسانهها نقشآفرینی میکنند فقط کافی است یکی از این چند عامل کار خود را به درستی انجام ندهد قطعاً کنترل بحران کارآمد نخواهد بود. ابتدا از خودمان شروع میکنیم اولین اقدامی که رسانهها باید انجام میدادند جلوگیری از اشاعه ترس است. ترس مخل آرامش جامعه است، اما متاسفانه برخی نه تنها مانع نشدند بلکه با انتشار اخبار دلهرهآور و بعضاً نادرست این امر را تشدید کردند. متاسفانه انتشار تصاویر دلخراش اندوه و یاس را در جامعه فراگیر کرد. از آن جا که تلویزیون به عنوان رسانه ملی نتوانست انتظار مردم را در انتقال سریع و صحیح اخبار و اطلاعات برآورده کند، سایتها و شبکههای مجازی با اقبال عمومی مواجه شده و متاسفانه در این میان برخی از این سایتها و شبکههای مجازی با انتشار اخبار نادرست در میان اطلاعات صحیح و با راهنماییهای غیر اصولی مانع اجرای اصولی مدیریت بحران شدند. در حالی که انتظار میرفت مردم را تشویق به آرامش و همراهی از طریق متولیان اصلی و نهادها و تشکلهای مردمی میکردند.
در اینکه مردم ایران در دلسوزی و مهربانی و نوعدوستی شهره هستند تردیدی نیست، اما باید تمرین کنیم که احساسات و هیجانات خود را کنترل کنیم. اعلام شماره حسابهای متفاوت، دریافت مستقیم کمکهای مردمی، استفاده از وسیله نقلیه شخصی و کمک رساندن به مناطق زلزله زده با شور و هیجان که در بعضی موارد با ایجاد ترافیک مانع تردد اتوموبیلهای امداد رسان می شدند، ارسال کمکهای شتابزده و… سوءاستفاده فرصتطلبان از احساس و عاطفه مردم را در برخواهد داشت. ضمن اینکه توزیع غیرمنظم و بیبرنامه گاهی موجب میشود کرامت انسانی هموطنانمان نادیده گرفته شود.
اگرچه مهربانی، عطوفت، نوعدوستی سرمایههای اجتماعی یک ملت است که باید مسئولین قدر آن را بیش از پیش بدانند، ولی با توجه به اینکه فصل سرما در راه است و چادر سرپناه مناسبی نیست؛ بنابراین باید کمکها را از طریق مراجع ذیصلاح ساماندهی کنیم تا در کنار بودجهای که دولت موظف است برای سامان دادن به این وضعیت هزینه کند، موجب شود هر چه زودتر هموطنان عزیزمان دارای خانهای مسقف شوند.
نکته بسیار مهم اینکه با توجه به موقعیت جغرافیایی کشورمان این آخرین زلزله نخواهد بود، پس با خود عهد ببندیم احساسات و هیجانات خود را کنترل کنیم و با باور اینکه منفعت جمعی بر منفعت فردی ارجح است در ساختن ایرانی آباد که در خور شان مردم نجیب کشورمان است گام برداریم و با آگاهی و هوشیاری با احقاق حق خود مانع از این شویم که احدی دست یازیدن به حقوق ما را حتی در خیال خود بپروراند.
انتهای پیام/ معصومه غفارزاده روزنامه نگار و سردبیر مجله خانواده