پس از گذشت قریب به نیم قرن از تعطیلی “سینما درایوین” در ایران، با گسترش پاندمی کرونا و تعطیلی چندین ماهه سینماها، بار دیگر این شیوه از تماشای فیلم با اکران فیلم «خروج» تجربه شد. در کنار فرصتها و تهدیدهای این طرح، به نظر میرسد اساس و فلسفه سینما درایوین برای سینماداران ایرانی کم اهمیت بوده و تنها امکان اکران فیلم به شیوههای قابل دسترسی برای مخاطب هدف نهایی باشد. در حالیکه در هنگام تماشای فیلم از طریق سینما درایوین، اصل بر وجه سرگرمی و گذران اوقات فراغت است. تماشای فیلم صرفا جنبه تفریحی و سرگرمی داشته و خبری از آئینی رسمی در سکوت و تاریکی سالن سینما نیست. بنابراین فیلمهایی با ویژگیهای مشخص در این شیوه به نمایش گذاشته میشوند.
اما اساس و فلسفه شکلگیری این شیوه تماشای فیلم چیست؟ زمانی که ریچارد هالینگزد «پدر سینما ماشین»، ایده ساخت آن را در سر میپروراند تنها برای راحتی مادرش دست به این اقدام خلاقانه زد. مادر او همیشه از صندلیهای سخت و چوبی سینما گلایهمند بود. ریچارد در سال ۱۹۳۲ صفحهای سفید، به درخت حیاط خلوت خانهاش نصب کرد و یک پروژکتور هم روی کاپوت ماشینش قرار داد تا لذت تماشای فیلم را برای مادرش ممکن سازد. او مدتی بعد، این شیوه نمایش فیلم را در نیوجرسی به ثبت رساند. در این روش ماشینها رو به پردهای عریض نمایش فیلم پارک میشدند و صدای فیلم از طریق گیرندههای رادیویی داخل خودرو پخش میشد.
اولین نمونههای طرح سینمادرایوین بیش از ۱۰۵ سال پیش اجرایی شد. پس از جنگ جهانی دوم در سال١٩٤٩، سه میلیون نفر به جمعیت آمریکا اضافه شد. حضور خانوادهها با شش هفت بچه پُر سر و صدا، تبدیل به معضلی برای فیلم دیدن در سینماهای سربسته شد و خانوادهها ترجیح دادند که به درایوین بروند؛ زیرا دیگر در اتومبیلهایشان کسی به آنها گوشزد نمیکرد که بچههایشان را ساکت کنند و ایده سینما درایوین با شعار: «بچههایتان هر چقدر میخواهند سر و صدا کنند، ما پذیرای همه اعضای خانوادهتان هستیم.» رسما شروع به فعالیت کرد. اما ایده هالینگزد در پخش صدا دچار مشکل بود و در دوران ابتدایی چالشی اساسی محسوب میشد. آنها مدتی بعد بلندگوهای کوچکی برای نصب در پنجره ماشین تدارک دیدند که امکان تنظیم صدا را نیز فراهم میکرد. و این بلندگوها نیز با پیشرفت تکنولوژی منسوخ شد و مردم میتوانستند صدای فیلم را روی موج FM رادیو بشنوند. دیدن فیلم در درایوین فقط نوعی وقتگذرانی محسوب میشد و اساسا این شیوه برای استفاده آن دسته از تماشاگرانی شکل گرفت که نمیتوانستند خودشان را منضبط کنند و بر صندلی تنگ سالن سینما و نزدیک به شخص دیگری آرام بگیرند. در تابستانهای گرم، این طرح به نوعی تفریح شبانه برای مردم امریکا بدل شد. سینما درایوین، در ادامه مسیر توسعه خود، دارای زمینهای ثابت برای پخش فیلم شد؛ زمینهایی که در آن امکانات جانبی، مانند زمین بازی برای بچهها نیز فراهم شده بود.
کم کم فلسفه سینما درایوین در جدی نبودن اصل تماشای فیلم، بیان احساسات با روشن کردن چراغ ماشینها و بوق زدن با جنبه وقتگذرانی و گذران اوقاتی خوش در کنار خانواده عجین شد. در واقع، تجربه هیجان دست جمعی به همراه خانواده یا دوستان با امکان بروز آن در محیط باز و وسیع همانند تماشای فوتبال، از مشخصههای اصلی سینما درایوین شد. بنابراین از ابتدا به دلایل مختلف این شیوه از تماشای فیلم چندان با تمرکز و تماشای فیلم در سالن تاریک و ساکت سینما شباهتی نداشت و فقط وجه سرگرمی سینما به همراه شادی عمومی مدنظر بود. از این رو، فیلمهایی که به «فیلمهای تابستانی»، کمدی موزیکالهای نهچندان جدی و «فیلمهای ساحلی» مشهورند، در این سینماها به نمایش درآمدند. از نیمه دوم دهه هفتاد، این سینماها «دو فیلم با یک بلیت» و فیلمهای رده “ب” را نمایش دادند. درواقع تماشای فیلم در سینما درایوین، تمرکز و دقت بالایی نمیخواست.
سینما درایوین در دوران کرونا
از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۷، در نیویورک بزرگترین سینما درایوین دنیا با ۲۹ هکتار مساحت و گنجایش ۲۵۰۰ ماشین نمایش به این شیوه را به اوج رساند.
در حالیکه سینماهای دنیا با بستهشدن سالنها و تعطیلی تولید، بحرانیترین دوره تاریخش را سپری میکند؛ کارشناسان و نظریهسازان سینما به دنبال یافتن راهحلهایی برای عبور از این بحران- که حتی در مقایسه با بحرانهایی، چون جنگ دوم جهانی هم شدیدتر و احتمالا دیرپاتر به نظر میرسد. هالیوود ریپورتر در مورد بزرگترین بحران تاریخ سینما نوشته است که «در بحرانهای قبلی سینما همواره جامعه را در عبور از بحران کمک میکرد؛ اینبار، اما خودش درگیر بحران شده است و کسی هم نیست به فریادش برسد.»
یکی از پیشنهادها و راههای جایگزین برای استمرار روند حرکت اقتصادی سینماها در هفتههای اخیر طرح احیای درایوین سینماها بود. موضوعی که در طی این دوره رسانههای جهان غرب به شدت روی آن مانور دادهاند. سینما درایوین، علیرغم قدمتی که دارد و با وجود اینکه تکنولوژی پخش فیلم در سالنهای سربسته سینما همواره در حال گسترش است همچنان طرفدار داشت اما با شیوع ویروس کرونا، تبدیل به یکی از گزینههای محدود تماشای فیلم در محیطی دسته جمعی شده است. در شرایط کنونی، فروش بلیت مرکز «سینه ۸۰»، یک سینما با گنجایش ۱۷۰ اتومبیل در «دائگو» (یکی از مراکز شیوع ویروس در کره) افزایشی ۳۰ درصدی داشته است. در انگلیس هم فستیوال سینمادرایوین ۲۰۲۰ در حال اجراست. در ایتالیا و آلمان این طرح در دستور کار مسئولان فرهنگی قرار گرفته است تا در کنار مبارزه با ویروس کرونا، از فرصتهای سینما درایوین برای سرگرمی و تماشای فیلم در محیط باز استفاده کنند.
سینما درایوین در ایران
درایوین سینمای تهرانپارس، اولین سینما درایوین در ایران بود که در تپههای تهرانپارس، روز ششم اردیبهشت ۱۳۳۹ با نمایش فیلم آلمانی «پطرفوس، دزد میلیون ها» افتتاح شد. گنجایش ۲۸۴ اتومبیل و بهای بلیت ۱۵۰ ریال برای هر خودرو بود. هر اتومبیل یک بلندگوی مخصوص میگرفت و مشتریان بنا به میل خود صدای آن را تنظیم میکردند و فیلمها را «سینما مولن روژ» تامین میکرد.
در سال ۱۳۴۸، سینما ونک نیز به مساحت ۱۴هزار متر با اکران فیلم «روسها دارند میآیند» افتتاح شد. این سینما گنجایش ۲۳۶ اتومبیل را داشت. هزینه اجرای پروژههای آن ۹۰ میلیون ریال برآورد گردیده که ممکن است تا پایان کار به یکصد و بیست میلیون ریال هم برسد. در درایوین سینمای ونک جمعا برای گنجایش ۲۳۶ اتومبیل، فضا پیش بینی شده بود. از مختصات این درایوین سینما وجود کانالهای هوای گرم بود که توسط لولههای مخصوص قابل انتقال به تمام اتومبیلها میرسید به طوری که در تمام اوقات سال حتی در زمستان امکان تماشای فیلم را فراهم میکرد. در قسمت انتهایی این درایوین سینما، یک ساختمان چند طبقه شامل رستوران، سینما، تریا و دانسینگ و بخشهای منظم به آنها از قبیل آشپزخانه، موتورخانه و دستگاههای برق و تهویه وجود داشت. در رستوران سینما یک دیوار شیشه قطور و وسیع امکان تماشای فیلم را در حین غذا خوردن نیز برای تماشاگران میسر میساخت. در این رستوران نیز به وسیله گوشیهای مخصوص صدای فیلم را به زبان فارسی یا انگلیسی پخش میشد. در سینما درایوین ونک، هر شب سه سانس نمایش فیلم پیش بینی شده بود و هنگام نمایش فیلم، صدای آن در درایوین و رستوران سینما برای مشتریان مزاحمتی ایجاد نمیکرد چرا که گوشیهای آن برای هر میز یا اتومبیل مجزا بود.
اما در آن زمان به دلایل گوناگون، طرح سینما درایوین، مورد استقبال قرار نگرفت و به مرور تعطیل شد. تجربه تماشای فیلم به این شیوه در سالهای اخیر تکرار نشد. در کنار فراهم نبودن بسترهای اجتماعی و فرهنگی، مسئله کیفیت پخش تصویر و صدا نیز از اهمیت بسزایی در روزهای ابتدایی این طرح برخوردار بود.
آغاز دوباره سینما درایوین در ایران
در پی تعطیلی سالنهای سینما پس از شیوع ویروس کرونا، طرح «سینماماشین» با مشارکت سازمان هنری رسانهای اوج و موسسه سینمایی نورتابان و با حمایت شرکت نفت بهران، در پارکینگ ۳ برج میلاد آغاز به کار کرد و اولین تجربه سینما درایوین پس از انقلاب با فیلم «خروج» رقم خورد. در ضوابط این طرح آمده است:
۱- هر جایگاه متعلق به یک خودرو است و قیمت بلیت برای هر خودرو ۴۰ هزار تومان است.
۲- نمایش فیلم فقط برای سرنشینان جلو امکان پذیر است و سرنشینان عقب امکان تماشای مناسب فیلم را ندارند.
۳- در صورت بارندگی شدید، سانس لغو خواهد شد و بلیط شب دیگری در اختیار قرار خواهد گرفت.
۴- ماشینهای شاسی بلند در جایگاههای عقبتر مستقر خواهند شد.
۵- از ورود موتور، ون، وانت و مینی بوس جلوگیری خواهد شد.
۶- درهای محوطه نمایش فیلم از نیم ساعت قبل از شروع سانس باز خواهند شد.
۷- داشتن رادیو برای خودروها ضروری است.
خروج
تجربه اولین سینما درایوین پس از انقلاب، با فیلمی نمادین آغاز میشود. الگوی فرد در برابر سیستم، از الگوهای تکرارشونده سینمای حاتمیکیاست. فردی که ناملایمات و بیعدالتیها او را به سطوح آورده و پای در راه مبارزه علیه آن میگذارد. معمولا فردی تک افتاده و ساکت که به یکباره طغیان کرده و بر هر پلیدی میشورد. این شوریدن نامهای مختلفی مانند اعتراض، احقاق حق، شورش و حالا خروج نامیده میشود. در نمونههای پیشین این شخصیت معترض او عملگرایی عصبی است که هیچ فکر و جریانی او را از ادامه مسیر مبارزه برای رسیدن به هدفش بازنمیدارد و او برای رسیدن به آن از همه چیز میگذرد. پلهای پشت سر خود را خراب میکند؛ زیرا ظلم و بی عدالتی او را تبدیل به انسانی عاصی کرده که چیزی برای از دست دادن ندارد و جانش را برای رسیدن به هدف فدا میکند. اما حاج کاظم آژانس شیشهای یا همان فرد در برابر سیستم، تفاوتهای بسیاری با بخشی از فیلم «خروج» دارد.
خروج سرشار از نماد و کنایه و سکوت معنا دار برای اهل معنایی است که کارگردان قصد ندارد آنرا در گلوی شخصیت اصلی خود تبدیل به فریادی اعتراضی حبس در سینه سازد. بخشی با بازی فرامرز قریبیان، پیرمردی است که برای از بین رفتن محصول کشاورزی خود و اهالی روستا و احقاق حق از دست رفته با تراکتور به همراه برخی از اهالی، راهی دفتر ریاست جمهوری ميشود.
جهان با من برقص
پس از اکران خروج در سینما درایوین، فیلم «جهان با من برقص» به کارگردانی سروش صحت، دومین تجربه این شیوه از تماشای فیلم در سینمای پس از انقلاب است. ادامه اشتباهی که در برداشت از اکران به این شیوه در ایران وجود دارد.
دلایل این اشتباه را میتوان در مضامین نهفته در فیلم یافت. شخصیت جهان با بازی علی مصفا که داستان حول محور او رقم میخورد، چند صباحی بیشتر زنده نیست و روزهای آخر عمر خود را کنار خانواده سپری میکند. علیرغم اینکه میتواند شمایلی از جهان ناپایدار انسان باشد، مرگ آگاهی است که با توجه به زیست جهانی که در آن نفس میکشد، به جز خانواده تسکین دیگری بر مرهم این پایان ناخواسته نمی یابد. این سرگشتگی و سرگردانی او را حتی از حضور مداوم در طویله و صحبت کردن با چهارپایان باز نمیدارد. با این حال این خوشیها و در کنار هم بودن گویی از یک ناامیدی و استیصالی نشات میگیرد که مرگ را پایان زندگی میداند. یا به تعبیری دیگر، انسانی را به تصویر میکشد که هیچ علقه و آشنایی با لاهوت ندارد. ماندن و لذت بردن از اکنون، تنها راه تسکین دردی است که او به ناچار مجبور به تحمل و مواجهه با آن است. درد ناخوشایند او با رقصیدن در میان دوستان تسکین نمییابد بلکه برای دقایقی فراموش میشود. او برای در آغوش کشیدن مرگ، نیاز به باوری قلبی به خدا و جهانی پس از مرگ دارد که فیلم نشانی از این راه، پیش روی شخصیت اصلی خود باز نمیکند.
در شرایط کنونی، توجه به این شیوه از تماشای فیلم میتواند فرصتی برای اکران فیلمهای سینمایی باشد. فیلمهایی که در میان انبوه آثار سینمایی کشور بعضا فرصت دیده شدن بر پرده نقرهای را پیدا نکرده و به دست فراموشی سپرده میشود. اما باید به فلسفه و علت شکلگیری چنین سینمایی نیز توجه داشت. ورود هر فیلمی با هر ژانر و گونهای برای دیدن در سینمای روباز درایوین حتی با فروش بالا نمیتواند به عنوان موفقیت در این شیوه اکران قلمداد شود، زیرا شرایط فیلم دیدن در این سینماها، تنها با فیلم های مفرح و شاد که قصد سرگرم کردن مخاطب را دارند، تجربهای منطبق با فلسفه “سینماماشین” این سینماهای هیجانی و خاطرهانگیز است. با وجود اینکه میتوان افتتاح دوباره این طرح را پس از گذشت سالها به فال نیک گرفت، اما باید به وجه سرگرمی آن بیش از هر چیز توجه داشت. فیلمی که مخاطب را بخنداند، احساسات او را برانگیزد تا امکان بروز احساسات خود را با بوق و چراغ زدن داشته باشد، تجربهای که در کنار فیلم دیدن، سینما درایوین را معنادار خواهد کرد. امید است استفاده از این طرح برای فیلمهایی با ویژگیهای اینچنینی در سینمای ایران فراهم شود.
رویا سلیمی
انتهای پیام/
خیلی جالبه. واقعا دوست دارم تجربه کنم. ممنون از مطلبتون