کارکرد اصلی فرهنگ، حفظ و تداوم ارزش های بنیادی در جامعه است. هیچ جامعه ای وجود ندارد که فرهنگ نداشته باشد. هر جامعه ای، فرهنگ خاص خود را دارد. مهمترین عامل بقای تداوم فرهنگ ملی هر کشوری، هویت آن کشور است و در درون هویت، عامل اصلی تداوم هویت یک ملت، زبان است. زبان، کانون اصلی هویت است. رمز حیاتی تداوم هویت ایرانی، زبان فارسی است. برای همه انسان ها، زبان، یک ارزش بنیادی است.
زبان فارسی، علاوه بر هویت، برای جامعه ایران حیات بخش است. حکیم ابوالقاسم فردوسی را باید عامل وحدت زبان فارسی و عامل استقلال و هویت میهن اسلامی ایران دانست. فردوسی تنها شخصیتی است که بیش از هزار سال توانست شاهنامه را درون ملت ایران تداوم بخشیده و جاری باشد. امروز که ما با زبان فارسی صحبت می کنیم، مدیون فردوسی هستیم. امروزه مبنای عمل حوزه زبان فارسی، شاهنامه فردوسی است. شاهنامه، میزانی برای سنجش زبان فارسی است. رمز ماندگاری سرزمین و فرهنگ ایران، مدیون این دانشمند بزرگ است و همه ایرانیان به آن افتخار می کنند. اشعار آموزنده فردوسی، پیام روشنی برای همه بشریت دارد. از آنجایی که همه زبان ها در دنیا دستخوش تغییر شده اند، اما زبان فارسی کمترین تغییرات را داشته است و علت آن، میزانی بود که فردوسی در شاهنامه به ما داده است.
ماندگاری زبان فارسی، نتیجه تلاش خستگی ناپذیر کسانی است که به عشق این مرز و بوم، حاصل فعالیت خود را در قالب آثاری فاخر بر ما عرضه می کنند. در این عرصه، فردوسی، پیشتاز است که با خلق اثر شاهنامه، گامی مؤثر و بلند در جهت حفظ زبان فارسی و هویت ایرانی برداشت؛ آن هم در روزگاری که موجودیت زبان و فرهنگ ایرانی مورد هجوم قرار گرفته بود. فردوسی با درک عمیق از نیاز و سرگذشت قوم ایرانی توانست شاهنامه را با استادی تمام به نظم درآورد و هویت ایرانی را حفظ کند که در این بین، گردآوری داستان های این اثر ماندگار، بیش از سی سال طول کشید و سرانجام شاهنامه به سند هویت ایران و ایرانی در زبان فارسی تبدیل شد. حکیم ابوالقاسم فردوسی، با تلاش فراوان در این حماسه سرایی جاویدان، سعی بر حفظ و عرضه همه ارزش های اخلاقی، آداب و رسوم و فرهنگ گران بهای این سرزمین کهن داشته است. تلاش فردوسی، زمینه استحکام و قوام شعر فارسی را فراهم کرده است.
هزاران شاعر، نویسنده و ادیب پرآوازه مانند سعدی، حافظ و مولوی، از سرچشمه زبانی که فردوسی بنای آن را استوار کرد، توانستند بهره مند شوند. شاهنامه فردوسی، علاوه بر اینکه تاریخ پر شکوه ایران، تا آمدن اسلام را نیز در خود جای داده، آرزوها، دغدغه ها و گوشه هایی از زندگی ایرانی ها را نیز در خود بازتاب داده است؛ تا آنجا که با خواندن آن می توان ابعاد جامعه ایرانی، روابط انسان ها، منش زندگی توأم با مسالمت و مدارا، همزیستی همگانی و حوادث هر دوره را مشاهده کرد.
استحکام این کتاب به گونه ای است که با گذشت صدها سال می توان از آن لذت برد. راز ماندگاری آن چیزی جز استواری و رسایی سخن نیست. شاهنامه، اثری است که ریشه در آموزه های قرآنی و دینی دارد؛ اثری که مورد اقتباس شاعران و شاهنامه پژوهان قرار گرفته است.
میراث گرانبهایی مانند شاهنامه فردوسی، شناسنامه هویت ملی ایرانیان است و باید آن را پاس داشت. آثاری مانند شاهنامه باید با حفظ اصالت و مرجعیت، به جوانان معرفی شوند. معرفی این مفاخر و پاسداشت و گرامیداشت مفاخر و مشاهیر ملی، وظیفه و رسالت ماست. معرفی این مفاخر در راستای تقویت غرور و خودباوری ملی، یک ضرورت است؛ چرا که اگر به ریشه ها نپردازیم، شاخ و برگ ها از بین می روند. شاهنامه فردوسی، علاوه بر ویژگی های اسطورهای و تاریخی، از نظر ادبی و اخلاقی نیز برای ما اهمیتی دوچندان دارد. هر کدام از ادیبان این مملکت در بالندگی فرهنگ ایرانی سهمی داشته اند، با این حال جایگاه فردوسی بسیار متفاوت از دیگران بوده و شاعر ویژه ای است. او آغازگر ایجاد اولین اثر حماسی است که از این حیث کامل کننده گذشتگان به شمار می رود؛ چرا که توانسته شاهنامه را در اوج زیبایی بسراید.
به یقین خدمتی که فردوسی از طریق سرودن حماسه نامة شعر فارسی در زمان خودش به حفظ هویت زبان ما ایرانی ها نموده، در جهان بی بدیل است. فردوسی، تاریخ و اسطوره را به هم گره زده و حماسه ای آفریده است که در آن افسانه و واقعیت با هم آمیخته شده است.
شاهنامه، گنجینه ای جوشان از واژگان و زبان پارسی است که پشتوانه شاعران و نویسندگان بزرگی همچون نظامی، سعدی و حافظ بوده است. شاهنامه فردوسی، اثر افتخارآفرینی برای ملت ایران است که در آن ایمان اسلامی، حکمت الهی، فضایل اخلاقی و ارزش های انسانی با بیم و امید، مهر و کین، غم و شادی فرهنگ ایرانی و اسلامی در هم آمیخته و در یک بیان شورانگیز حماسی، تعریف و تقویت یافته است.
کوروش والی، روزنامه نگار
انتهای پیام/