گفت و گوی دوستانه فصلنامه فرهنگ پذیری با استاد حسام فرجی؛
از نحوه علاقه مند شدنتان به نگار گری، آغاز کار، استادان و… تا امروز بفرمایید؟
تحصیلات عالی در رشته مینیاتور ، کارشناس نگارگری، عضو انجمن هنرهای تجسمی ایران و نگارگران ایران، عضویت در نگارخانه سوره حوزه هنری البرز طی۱۴ سال گذشته، عضویت در صندوق حمایت از هنرمندان، سابقه شرکت در چندین نمایشگاه گروهی و برپایی چند نمایشگاه انفرادی در طی سالهای گذشته و بهرمندی از محضر اساتید برتر هنر مینیاتور ایران بخصوص استاد محمود فرشچیان، راهیابی در جشنواره دوسالانه نگارگری ایران و برگزیده اثر در جشنواره همینطور راه یافته به جشنواره فجر طی چند سال و افتخار دریافت چند لوح برتر جشنواره و تقدیرنامه و جوایز متعدد تنها گوشه ای از کارنامه هنری پر بار استاد حسام فرجی است
وقتی در مورد سوابق هنری حسام فرجی می پرسیم می گوید:طی ۱۷ سال گذشته سابقه تدریس در هنرکده ها و موسسات هنری و آموزشگاهای متعدد،همچنین سابقه تدریس در دانشگاهای غیر انتفاعی، علمی – کاربردی، دانشگاه آزاد و دانشگاه فرهنگ و هنر در طی ۸ سال گذشته را دارم. معتقدم دارای سبکی نو در نگارگری و ادامه سبک استاد محمود فرشچیان در نگارگری معاصر هستم که تا کنون به نظر کارشناسان فن چندین اثر فاخر با موضوعات اجتماعی_ مذهبی _ عرفانی _ عاشقانه را به پایان رسانده ام که در انتشارات مختلف ازجمله انتشارات نگار، زرین و سیمین و انتشارات هنری دیگر بصورت کتاب و یا پوستر در شکل مجزا چاپ شده که از آن جمله می توانم به کتاب ضامن آهو که به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد و چاپ دو اثر در کتاب فدک (حضرت فاطمه) که طی مراسمی ضمن تقدیر از فعالیت هنری ام در موزه امام علی با حضور وزیر ارشاد اسلامی رونمایی شد اشاره کنم.
*استاد فرجی از گذشته بگویید وقتی احساس کردید که دنیای هنر را از دید یک هنرمند دوست دارید ببینید؟
علاقمندی من به سال های خیلی دور برمی گردد، زمانی که کلاس سوم دبستان بودم، نقاشی همکلاسی های من گل و بوته، درخت و خونه، کوه و .. بود. ولی من دقیقا یادم هست که در یکی از کتاب های درسی که در کتابخانه ام پیدا کردم یک اثری از استاد معین مصور که نگارگر بنامی بودند توجه ام را جلب کرد به اسم ” مرد خروس در بغل ” بود. آن اثر هنری تصویر مردی نشسته بود که یک خروس روی زانوی او قرار داشت. در همان عالم بچگی از خودم پرسیدم که چقدر جالب است این نقاشی به صورت خط های متعدد و کنار هم اجرا شده،نه رنگی دارد، نه در واقع شکل و شمایلش مثل نقاشی که همکلاسی هام اجرا می کنند، اصلا انگار که دیدگاه من همان لحظه نسبت به نقاشی ایرانی شکل گرفت برای اینکه حس کردم، این اثر هنری چقدر زیباست و چقدر احساس خوبی به من داد و الان که یادش می افتم می توانم بگویم واقعا چقدر خاطرات زیبایی بود و از همان جا بود که شروع شد و دیگه من هر چی نقاشی می کشیدم سعی می کردم نقاشی هایی باشه که فقط با خط اجرا شده باشد و بعدها متوجه شدم که این خط ها اسمش قلم گیری است و یکی از مشخصات و وجه تمایز نقاشی ایرانی با نقاشی اروپایی همین روش و سیاق است .
*اولین اثر هنری شما چه نام داشت و چه خاطره ای از طراحی و اتمام آن دارید؟ زیباترین اثر هنری خود را چه نام نهاده اید و چگونه و در چه شرایطی آن را خلق کردید؟
دقیقا خاطرم نیست و راستش دوست ندارم کپی کار کنم، البته خیلی از کارهای اصلی من هنوز جایی چاپ نشده، ده الی پانزده مورد از کارهای مذهبی من در کتاب ها و رسانه های مختلف منتشر شده است، ولی در حال حاضر فکر می کنم هنوز وقت مناسبی برای رونمایی از آثار منحصر به فرد من نیست و هنوز نتوانستم خودم را راضی کنم به هر حال اولین کاری که من به صورت حرفه ای خلق کردم فکر کنم در مورد فردوسی و شعر و ادبیات ایرانی بود.
*به نظر شما چرا اغلب فعالان و هنرمندان در کشور ما نمی توانند به هنر به عنوان شغل اصلی نگاه کنند؟
اولا این کار خیلی طاقت فرساست برای همین خیلی ها به سمت آن نمی آیند. یکسری ها هم علاقمند هستند و بعنوان هنرجو جذب این کار می شوند و برای اینکه بتوانند آموزش درست و اصولی ببینید متاسفانه نمی دانند متولی این کار چه کسی است، هنرمندان بنامی که درحال حاضر در این زمینه مشغول کارند، توسط رسانه ها به مردم معرفی نشده اند و در شهرهای ایران به صورت گمنام یا نیمه مشهور فعالیت می کنند که دسترسی به آنها خیلی راحت نیست. دوم اینکه اساتید هم تمایل و یا وقتی برای پذیرش هنرجو یا دانشجو در موسسات هنری و دانشگاه ها را ندارند، چون بیشتر وقتشان مشغول کارند و روزهای خاصی را می توانند صرف آموزش به علاقمندان در این حوزه بکنند. از این جهت که بخواهیم نگاه کنیم بعنوان شغل اصلی محسوب نمی شود، برای اینکه واقعا در جامعه امروز دغدغه مردم دیدن یا خرید آثار هنری ایرانی نیست، بیشتر تمایل به خرید آثار هنری خارجی دارند چون فکر می کنند آثار هنری خارجی با توجه به اینکه خیلی هم گران هستند زیبایی و ارزش بیشتری دارد . ناگفته نماند که آثار هنری ایرانی تابلوهای هنر مینیاتور خیلی گران قیمت است چون خلق آن زمان خیلی زیادی می برد و خیلی ریزه کاری دارد و ارزشمند است .
در جمیع جهات کمتر کسی است که به سمت این آثار هنری تمایل پیدا می کند و به همین خاطر هم رونق زیادی ندارد از این جهت که بخواهیم بگیم که یک شغل پردرآمدی محسوب می شود . البته این طوری که من از دوستانم شنیدم و تحقیقاتی که خودم کردم فکر می کنم که در کشورهای دیگر بیشتر برای هنر ایرانی ارزش قائلند، و بیشتر طرفدار دارد و حالا به جهت اینکه شاید آشنایی بیشتری دارند و یا آثار ایرانی را تعقیب می کنند در هر صورت فکر نمی کنم داخل ایران بتوان به این حرفه بعنوان شغل نگاه کرد.
*به نظر شما آیا دیدگاه های حمایتی از هنرمندان توسط حاکمیت لازم است و چرا ؟
بله کاملا لازم است در هر دوره ای باید این حمایت باشد. اگر نگارگری را از همان ابتدا بخواهید بررسی و مطالعه کنید در هر دوره ای که حاکمیت حمایت داشته موفق تر بوده است. به نظر من هنر ایرانی برای جامعه خیلی لازم و روحیه ساز است ، باعث می شود شکل و شمایل زیباتری به جامعه بدهد، و رونق فرهنگی شکل بگیرد، شاید خیلی از خارجی ها و توریست هایی که وارد ایران می شوند به خاطر دیدن از آثار نقاشان ایرانی به اینجا سفر کنند و شاید خرید هم داشته باشند ولی خوب الان واقعا متاسفانه هیچ حمایتی از هیچ ارگانی و سازمانی به صورت سیستماتیک و مستمر نه شنیده ایم و نه دیده ایم .
*رنگ محبوب شما در نگار گری چیست و به نظر شما رنگ های اصلی چگونه می توانند قصه های ذهنی یک نگارگر را نقل کنند؟
همه رنگ های نگارگری که در واقع رنگ های ایرانی هم محسوب می شوند و ساخت و سازش در واقع از ابتدا تا رنگ گذاری روی تابلو یک قاعده خاصی و از یک قانونی تبعیت می کند دارای زیبایی خاصی هستند و نسبت به رنگ های دیگر متفاوتند، منظورم نقاشی های دیگر به ویژه سبک های اروپایی یا مدرن است که از لحاظ رنگ تفاوت زیادی با رنگ های ایرانی دارند. علاوه بر اینکه پخته هستند ولی بسیار زنده و شاد هستند و خصوصیات دیگررنگ های ایرانی این است که با رنگ های دیگر متفاوت است، مثلا شما سبز ایرانی را با هیچ سبزی نمی توانید مقایسه کنید با سبزهایی که در نقاشی های اروپایی و مدرن می بینیم خیلی متفاوت هستند برای اینکه اصلا اینها طریق ساختنش اگر بخواهیم قدیمی ترش را نگاه کنیم چون گیاهی بوده و رنگ های گیاهی هم یک رنگ های بسیار خاصی محسوب می شدند از لحاظ رنگدانه و حتی استخراجش یک مقدار طاقت فرسا بوده ولی زمانی که استخراج می شده ماندگاری بالایی داشته و تلالو خاصی دارد، از این جهت من نمی توانم واقعا بگویم کدام رنگ ها را بیشتر دوست دارم یعنی دقیقا من با همه آنها سر و کار دارم و از همه استفاده می کنم، هر کدام به لحاظ روحی و انرژی بخشی به من یک حال خاصی می دهند و من واقعا وقتی با آنها کار می کنم یک انرژی خیلی خاصی می گیرم.
*نظر شما در مورد کپی برداری از آثار هنرمندان پیشکسوت چیست و مرز های مهم کپی برداری تا کجا منطقی و قابل تعریف است ؟
در این خصوص بایدخاطر نشان کنم که یکی از دوستان من که اتفاقا از اساتید بنام کشور هستند؛ می گفت من فقط ۷ سال کپی برداری می کردم و حتی خود من هنوز به کپی برداری علاقمندم برای اینکه بعد از این همه سال گذشت و کار کردن هر بار که یک هنرمند نگارگری آثار برجسته را کپی می کند بیشتر به راز و رمزهای نقاشی ایرانی و عناصر بکاربرده شده پی می برد .
به نظر من کپی برداری اساس کار نگارگری ایرانی است برای اینکه هنر آموز از چند جهت قوی خواهد شد از رنگ، قلمگیری، حتی ترکیب بندی های نقاشی ایرانی که خیلی متفاوت هستند گرفته تا خیلی از مسائل دیگر . در مورد مرز بندی هم به نظر من تا جایی که قوانین خلق آثار هنری در این رشته را بدانید و آگاهی داشته باشید، راحت تر می توان به خلق آثار هنری پرداخت.
*خلق یک اثر مینیاتور زمان و دقت بسیار قابل توجهی را طلب می کند به عنوان یک هنرمند چگونه اینقدر صبر دارید؟
در مورد صبر واقعا می گویم یک نگارگر وقتی شروع به کار می کند اصلا متوجه زمان نمی شود به قدری در این مسئله غرق می شود و لذت می برد که اصلا متوجه زمان نخواهد شد ، نیازی به صبر کردن در این کار نیست فقط لازم است که عاشق باشی ، وقتی عاشق باشی اخلاقت عاشقانه می شود با یک عالم دیگر ارتباط می گیری با یک عالم دیگه که نمی خوام بگم یک عالم بالا و ماورایی فکر کنیم به قول خیلی از اساتید و دوستان ولی واقعا این طوری هست برای اینکه عرفان و سیر و سلوک خیلی در این ماجرا مهم است، یعنی شما باید اول اخلاق درستی داشته باشی، فکر سالمی داشته باشی تا بتوانی در این مسیر دوام بیاوری واین موضوع به نظر من خیلی جذاب و جالب است .
*به نظر شما نگارگران ایرانی در خلق و تثبیت شخصیت های اساطیری چه نقشی ایفا می کنند و آیا این نقش را از نظر تاریخی و ملی ارزشمند می دانید ؟
اصولا تاریخ و فرهنگ ایران به کمک هنرمندان ایرانی تشکیل شده است، برای اینکه آنها با ذهنیت خودشان یک داستانی را زندگی کردند، شخصیت ها را آفریدند و با شخصیت ها واقعا زندگی کردند، و بعد شخصیت ها را تبدیل به یک اثر هنری کردند که الان بعد از این همه مدت ما داریم می بینیم و ازدیدن آنها لذت می بریم و درس می گیریم.
*از دیدگاه شما مشهورترین و متبحرترین اساتید متقدم و متاخر نگار گری چه کسانی بودند و چرا؟
بدون اغراق باید بگوم که هیچ استادی را نمی توانیم بگوییم متقدم یا متاخر ، برای اینکه هر کدام به نوبه خودشان در واقع نقش آفرینی که کردند دارای اهمیت و ارزش های بسیار زیادی است. در نوع خودش این واقعیت بی نظیره که دنیا زمانی که به نقاشی ایرانی در سبک های متفاوت نگاه می کنه واقعا حیرت می کند، خیلی از دانشمندان کشورهای اروپایی را من دیدم یا شنیدم که تمام این نقاشی های ایرانی را بررسی می کنند و مو به مو دنبال می کنند و خیلی برای آنها جذاب هست که چطور این آثار خلق شده و چقدر افکار یک هنرمند می تواند بی نظیر باشد، هم در خلق آثار، شخصیت ها حتی فضا و فضایی که در کارها می بینیم و همین طور از لحاظ فکری که اینها چقدر ارتباط خوبی در داخل داستان با یکدیگر دارند و چطور یک اثر هنری بی نظیر را به وجود آوردند. بنابراین من فکر می کنم این کار اول و آخر ندارد و بی نهایت است، یعنی خیلی راحت می توانم بگویم که اولش هم عالیه و آخرش هم همین طور همشون نمره عالی می گیرند.
*آرزوی هنری و حرفهای شما در نگارگری چیست و آیا آن را قابل تحقق می دانید؟
به عنوان یک هنرمند که داخل ایران زندگی می کنم آرزوی من این است که مالکیت کارگاهی را داشته باشم در شهری مثل تهران که بتوانم به علاقمندان این هنر آموزش دهم و در آنجا بتوانند سازماندهی شوند و حتی همکاران و دوستان من هم در این کارگاه فعالیت داشته باشند که شکل یک کارگاه گروهی را به خود بگیرد، ضمن اینکه بابت اینکار پولی یا اجاره ای پرداخت نکنم ، البته به نظر من این آرزوی بزرگی نیست و امکان تحقق دارد .
*چه توصیه ای برای علاقه مندان به هنر نگار گری دارید ؟
توصیه من برای علاقمندان به این هنر این است که اگر واقعا علاقه دارند حتما دنبال کنند، صبوری کنند و بدانند که به نتیجه خواهند رسید. من چون به تجربیات زیادی را دیده و شنیده ام این را می گویم، درکلاس های هنری چه در موسسات و آموزشگاه ها یا در دانشگاه استعداد های بسیار خوبی را دیدم و شناسایی کردم ولی چون این کار واقعا خیلی طاقت فرساست و زمان زیادی باید صرف کنند تا به اون درجه از کار خوب برسند خیلی از هنرجوها صبوری نمی کنند و زود رها می کنند، دلم می خواد کمی صبور باشند، البته من مشکلات زندگی های امروزی یا سرعت زندگی های امروزی را می دانم که باعث می شود کمی دلسرد و اذیت شوند و زود دست بکشند .
*آیا تا کنون نمایشگاهی از آثار خود را برپا کرده اید؟ مهمترین خاطر و دستاورد شما در این زمینه چه بوده ؟
بله من نمایشگاه زیاد داشتم، اتفاقا یکی دو ماه پیش آخرین نمایشگاه که یک نمایشگاه عمومی بود در برج میلاد برپا بود و خدا رو شکر نمایشگاه خیلی خوب و جالبی بود. به طور کلی نمایشگاه زیاد داشتم چه به صورت گروهی و یا انفرادی و در خیلی از جشنواره ها و نمایشگاه هایی که داشتم کارهای من برگزیده شده و خدا رو شکر خوب بوده و این را هم بگویم که ما الان در واقع در حال برنامه ریزی برای برپایی چند نمایشگاه خارج از ایران هستیم تا بتوانیم فرهنگ غنی ایرانی را به نمایش و تحسین بینندگان و مخاطبان خارج از کشور بگذاریم.
گفت و گو با استاد حسام فرجی نگارگر ایرانی و استاد دانشگاه از: اشرف کریمی راهجردی
نقل بدون دخل و تصرف از فصلنامه فرهنگ پذیری
انتهای پیام/ عکس، منبع و دانلود: http://www.farhangpaziri.ir