چراغ چشمکزن
معصومه غفارزاده*
پشت چراغ قرمز، گرفتار ترافیک سنگین شده بودم. ثانیههای فراوانی بود که روی عدد ۸ مانده بود. بسیاری از رانندهها که گویی اتفاقی نیفتاده، سرشان توی گوشی بود. ولی عدهای هم طاقتشان تمام شد و شروع کردند به بوق ممتد زدن. میکوشیدند مأمور سفیدپوش راهنمایی و رانندگی را متوجه حجم سنگین ترافیک کنند، اما مأموری آنجا نبود.
من به عنوان شاهد این صحنه، بلافاصله شمارهای را گرفتم و بعد از مکالمه کوتاهی سوار اولین تاکسی خالی پشت چراغ شدم و گفتم:
– آقا الان چراغ چشمکزن میشود، سریع راه بیفتید.
هنوز جملهام تمام نشده بود که چراغ قرمز راهنمایی، چشمک زن شد.
راننده با هیجان خاصی دنده را از خلاصی خارج کرد و سپس درحالی که پایش را روی پدال گاز میفشرد، از آینه نگاهی به من انداخت و گفت:
– ببخشید جسارتا! شما پلیس یا مأمور مخفی یا چیزی تو این مایهها هستید؟
لبخندی زدم و گفتم:
– نه آقای محترم، خبرنگارم به اقتضای شغلم نمیتوانم بیتفاوت باشم.
متحیر پرسید:
– چراغ راهنمایی مدت زیادی قرمز مانده بود. چطور شما میدانستید چشمکزن خواهد شد؟
گفتم:
– کنار چراغ راهنمایی، یک تابلو نصب شده که روی آن شماره تماس برای اعلام خرابی درج شده، کنارش کد چراغ راهنما هم آمده است. تنها کاری که کردم اعلام خرابی چراغ به مرکز پلیس راهنمایی بود. مأمور محترم پاسخگو هم گفت، الان چراغ، چشمکزن میشود سریع عبور کنید.
راننده تاکسی نگاهش همچنان تحسینکننده بود.
*روزنامه نگار و سردبیر نشریات خانواده
انتهای پیام/